عاشقم باش

ــ تا کی می‌خوای بدیهای منو تحمل کنی بالاخره خسته می‌شی. زیر لب لبخندی زدم و گفتم: کی گفته تو بدی؟ تو برای من همون احسان گذشته هستی امّا در مورد صبر و تحمل من تو روزهای اول شرط و شروطی گذاشتی که می‌تونستم قبول نکنم. با لباس سفید و ساده‌ای که خودت برام خرید کردی پا به‌خونت گذاشتم اما اینو بدون با کفن ساده‌ای که همه مُرده‌ها تنشون می‌کنند از خونت بیرون می‌رم! هیچ‌وقت چشم به‌مال و ثروتت نداشتم که حالا بخوای منو بی نیاز کنی، من روزی از خونت بیرون می‌رم که خط قرمزی روی نامم تو شناسنامه‌ات کشیده بشه امّا نه به‌وسیله طلاق فقط به‌واسطه مرگ که در اون صورت چه بخواهیم و چه نخواهیم بینمون جدایی می‌افته ولی همیشه از خدا خواستم که من پیش مرگ تو بشم! خواستم حرفم را ادامه بدهم که دیدم با عصبانیت به طرف اتاقش رفت و در را محکم به‌هم کوبید زیر لب زمزمه کردم : فرار کن مثل همیشه از حقیقت زندگی فرار کن.

دانلود